هیچ کس مانند تو نشد
عکس نوشته بی مانندی تو تو از دیار که هستی از کجا آمده ای رهبرت کیست تو را که آموخته است که چنین استادانه مرا از یاد بردی در این حوالی هیچ کس مانند تونشد و من نتوانستم فراموشت کنم در این دیار کسی را…
دلم برایت تنگ شده است
عکس نوشته دلتنگی من هر روز این حرف را تکرار می کنم و کسی نیست که ببیند وانگار تو هم نیستی و کسی نیست که این همه دلتنگی را برایت شرح دهد ومن هربار با خودم عهد می بندم که دلتنگ نشوم ولی انگار دلم…
بمونید و رابطه هاتون را
عکس نوشته ترمیم رابطه هر وقت خسته شدی یا ناراحت شدی رفتن چاره کار نیست تندی و بداخلاقی هم چیزی را عوض نمی کند پای حرف و سخن و پیوندتان بمانید از دلتنگی بترسید که اول آسان است و بعد سخت خواهد شد از غم…
اگر قلبی را شکستی
عکس نوشته دل شکستن اگر جایی دلی را شکستی و رد شدی منتظر جوابش باش که رد شدنت برایت تاوان سخت خواهد داشت خودت از شیشه خورده هایی که به پایت خواهد رفت بترس دل یک شیشه است ،صاف و شکستنی پر از ریزه های…
هر آدمی باید ی نفرو
عکس نوشته پناه هرانسانی وقتی از دست همه چیز خسته می شود به کسی جایی شانه ای تکیه گاهی نیاز دارد به یک هوای مه آلود به یک درخت زیبا به یک نگاه مهربان و به یک تکیه گاه مثل خدا مانند مادر این روزها…
این که شمایک ماه قبل به این فکر می کردین
عکس نوشته حال بد تا مدتی پیش فکر می کردی چه دنیای خوبی پیش رو داری چه روزگار خوبی برایت رقم خواهد خورد چه روزهای طلایی خواهد آمد چه روزگار نابی خواهی داشت اما مدتی که گذشت خواهی دید که حتی تمایل به دیدنش هم…
آدما فراموش نمی کنن
عکس نوشته فراموشی انسانها در کوره راه زندگی در به در می شوند هزاران سختی و مشکل به جان می خرند درد می کشند غربت می بینند جدایی و هجران را تجربه می کنند غم را با تمام سلولهای وجودشان تحمل می کنند با غم…
راستش عمیقا احتیاج دارم
عکس نوشته احتیاج این روزها به تو سخت احتاج دارم به اینکه مرا بخوانی و من فقط تورا ببوسم و بروم من به تو مانند نفس احتیاج دارم اگر نباشی من زندگی را فراموش خواهم کرد تو اگر نباشی من راه را گم خواهم کرد…
وقتی مهم نیستی یعنی نیستی
عکس نوشته مهم نبودن وقتی برای کسی مهم نباشی وقتی دلش را به دست نداری در پستوی غربت می مانی و یخ می زنی هرچه تلاش می کنی به جایی نمی رسی فقط از چشمت می افتی هر صبح با خودت عهد می بندی که…
حالمان داشت خوب می شد
عکس نوشته حال خوب تازه قایق پر تلاطم ذهنم آرام شده بود تازه برای خودم بودم و سراغ کسی را نمی گرفتم تازه یاد گرفته بودم که خودم باشم دیگر منتظر پیام و حرف و زنگ نبودم انگار تازه پوست اندازی کرده بودم هوای کسی…