دسته: عکس نوشته عاشقانه مفهومی

عکس نوشته عاشقانه مفهومی

مرد از خدا پرسید چرا همه دخترها

عکس نوشته زن مرد از خدا پرسید چرا همه دخترها مهربان ناز و دوست داشتنی هستند اما زنها لجباز عصبانی و ناراحت هستند دخترها زیبا رو و پر از احساس اما زنها بی حوصله و نامهربان هستند با خودشان هم سر جنگ دارند با دنیا…

اما من دوست دشتم کسی باشم

عکس نوشته دوست داتشتن که به تو تکیه کنم که اگر تمام دنیا ترکم کرد پروا نداشته باشم که اگر هرچه دارم وندارم فدای توشود دوست دارم تمام من در یاد توخلاصه شود دوست دارم که تو باشی و دنیا نباشد و اگر همه دنیا…

همیشه از غم کسایی حرف می زنند

عکس نوشته غم انسانهایی که از شدت غم می روند داغونند همیشه در عذابند سکوت کردند و رفتند حرفهارا در کوله بارشان بستند و رفتند هیچ کس ندانست که در درونشان غوغاست گروهی ماندند و ساختند اما گروهی هم رفتند تا بسازند تا روزگار کسی…

هر کس امیدی دارد

عکس نوشته امید هرکس که حرف نمی زند سکوت می کند گریه می کند امید به بازگشت دارد، به رفتنش عادت نکرده هستی اش رفته اما هنوز منتظر است امید دارد که بیاید دنیایش زیرو رو شود آری در اندوه مطلق است در فکر عشقی…

یعنی اونم به من فکر می کنه

عکس نوشته خیال تو کنار پنجره اتاقم تویی کنار سایه روشن آب حوض در حوالی کوچه قدیمی بن بست خیالم در میان آب زلال وجود تو خیال من هیاهو می کند و انگار تو نیستی و من بی هوای تو مانده ام نفس ندارم دلم…

زخم کاری زفراق تو

عکس نوشته زخم کاری فراق تو زخمی کاری به تمام وجودم زد نتوانستم قد علم کنم همه استخوانهای تنم در هم شکست روزم همه شب شد و روزگار نداشتم بی تو بودن مرا بی همه چیز کرد من از بودن ها و نبودن ها فقط…

هیچ وقت باورمان نمی شود که

عکس نوشته بی ارزشی می دانم که بود و نبود من خیلی تفاوتی ندارد من به این ثانیه های تلخ و تکرای عادت کرده ام که به یاد تو ثانیه ها را بشمارم که برای تو گلدان یاس بکارم که برای تو دفتر خاطره بنویسم…

کاش می شد عمر خودرا

عکس نوشته مادر کاش می شد خدا این فرصت را به من می داد تا عمرم به او می دادم گوهر نایابم عشق غریبم ای تمام هستی من از تو کاش می شد در این دنیای غریب تا من هستم تو باشی ای ستاره بی…

دچارم به دردی که درمان ندارد

عکس نوشته دچارم دچارم به دردی که درمان ندارد دلم بی تو دیگر ببین جان ندارد دچارم دچارم تویی راه چارم تو میدونی جز تو کسی رو ندارم تو معشوقه ی من همان جان تازه کسی که نبودش هنوزم یه رازه دچارم دچارم تویی راه…

ترسم بمیرم و باز باشم در آرزویت

عکس نوشته در آرزوی کسی مردن     بازم به سر زد امشب ای گل هوای رویت پایی نمی دهد تا پر وا کنم به سویت گیرم قفس شکستم وز دام و دانه جستم کو بال آن خود را باز افکنم به کویت تا کی…