دسته: شعر غمگین

شعرهای غمگین تنهایی – اشعار سوزناک

امیدوارم از این شعر های زیبا خوشتون اومده باشه
از مجموعه بزرگ اشعار سوزناک عاشقانه – شعرهای غمگین تنهایی دیدن کنید

چه ها بر سرما رفت.

عکس نوشته روزگار سخت چه ها رفت بر سر ما و کسی آهی نزد چه روزگار سختی بر ما گذشت شب هایی که بیداری کشیدیم و دم نزدیم روزهایی که از درد هجران به خود می پیچیدم و دم نمی زدیم شب را تا صبح…

تو را غمگین خواهند کرد

عکس نوشته یاد من تو را غمگین خواهند کرد بسیار زیاد غمگین خواهی شد ان زمان مرا به خاطر خواهی اورد من همه عمرم را برای تو بودم در کنارت حوالی تو بودم و تو ندانستی روزی که تو را دیدم یک دل نه که…

دویدن یک طرف درست نیست.

عکس نوشته دویدن گاهی با دویدن برای رسیدن به کسی فرصتی برای ماندن در کنار او نخواهی داشت پس با کسی بمان که نصف راه را دویده باشد به دنبال کسی باش که برایرسیدن به او فرصتی داشته باشی او هم حرکتی کند و یا…

اصلا دیگه نمی دونم چی حالم خوب می کنه

عکس نوشته حس وحال مبهم ی دیالوگی تو فیلم برادرم خسرو هست که شهاب حسینی می گه اصلا دیگه نمی دونم چی حالم خوب می کنه. خیلیا مون تو این شرایط قرار گرفتیم آنقدر در من درد وجود دارد که یادم می رود چه می…

ی روز خاک قدر بارون می دونه

عکس نوشته حسرت ی روز خاک قدر بارون می دونه ولی اون روز دیگه بارون نمیاد. یک روز که عشق را آزار دادی رفت روزی که اشکش را درآوردی روزی که تنهایش گذاشتی روزی که به گریه هایش های های خندیدی روزی که با اشک…

شد شد،نشد نشد

عکس نوشته رفتن شد شد ،نشد نشد میرم ازاینجا هرچه تلاش کردم نشد هرچه قدر هم که منتظر ماندم جوابی نداد من ماندم و خلوتی سوخته تمام تلاش خود را می کنم ولی اگر نشود از این جا خواهم رفت. روزی هزار بار التماس کردم…

حسرت دستانش

عکس نوشته حسرت دستانش گاهی باید قبول کنی دستاش مال تو نیست اما حسرتش چرا عشق را از من ربودند من ماندم و تنهایی من ماندم و عشقی رفته روزی هرازبار در زندگی سوختم حسرتش مرا سوزاند خودش مال من نیست ولی حسرتش هست هر…

دیوانه تیمارستان شد

عکس نوشته دیوانگی تو راهروی بیمارستان داد می زده برگرده خوب می شم این رسم عشق است و دلداگی همه جسم و روح و فکرش را داد راهی تیمارستان هم شد اما کسی ندانست که دراین روزگار چه کشید کارش به دیوانه خانه هم کشید…

دلش با من نیست

عکس نوشته دوست داشتن دلش با من نیست خوب می دانم فقط این منم بی او خسته ام تکه تکه ام متلاشی ام من عاشق کسی شدم که دلش با دیگری بود دل سپرده و رسوا من نتوانستم چون خودش باشم او خودش با من…

چه قدر حالم درد می کند.

عکس نوشته حال پردرد چه قدر حالم درد می کند از این روزهای تکراری دردهای بی پایان غصه های تکراری عاشق شدن های بی کسی از انسان هایی که بودنشان هم حالم را خوب می کند من از این همه دردزیاد خشته ام عشق هایی…