تا لبش در نظرم می‌گذرد آب‌گشتن ز سرم می‌گذرد فصل گل منفعلم باید ساخت ابر بی‌ چشم ترم می‌گذرد زین گذرگه به کجا دل بندم هرچه را می‌نگرم می‌گذرد در بغل نامهٔ عتقا دارم خبرم بیخبرم می‌گذرد حلقه شد قامت و محرم نشدم عمر بیرون…